کاش میشد بندازیم تو یه حجمِ عظیم از شکوفههایِ گیلاسُ بعدم خودتو بندازی جفتم، بعدم، لعنتی، بعدش با دستایِ رگ نمات گلایِ گیر کرده تو موهامو آروم آروم جدا کنیُ منم محوه تماشات بشم، انگار که یه اثره هنریِ کمنظیر باشی .
کاش میشد بندازیم تو یه حجمِ عظیم از شکوفههایِ گیلاسُ بعدم خودتو بندازی جفتم، بعدم، لعنتی، بعدش با دستایِ رگ نمات گلایِ گیر کرده تو موهامو آروم آروم جدا کنیُ منم محوه تماشات بشم، انگار که یه اثره هنریِ کمنظیر باشی .