بُرهانِ‌ قاطع

حس راحبه‌ایُ دارم که جانی‌دپ بهش پیشنهاده ازدواج داده، لعنتی نه راهِ پس نه راهِ پیش !

جدی فکرشم جالب‌انگیزه !

فارق از جنسیت

بعضیا چهرشون واست آشناست؛ بعضیا اخلاقشو رفتارشون

به هر صورت در مواقع مواجه شدن با این جور آدما یا از شدته بیزاری و ترس کهیر زدن ازشون دوری میکنی، یا به علت میزان تشنج آوره علاقه‌ای که بهشون، یا فی‌الواقع به شخصی که بهشون شباهت دارند، دارید، به سمتشون روونه میشید.

به هر حال هیچکدوم از این دو حالت نه تنها خوب نیست، بلکه منزجر کننده است.

و من، نمیدونم اگه با شخصی شبیه خودم، چه از لحاظ اخلاق و چه قیافه، مواجه بشم، چندین پایِ دیگه در میارمو هزار پار وار و البته جیغ کشان به سمته مخالفش فرار میکنم، یا از گردنش آویزون میشم و تمامِ وجودش رو از بوسه‌هام خیس میکنم !

۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۵۱ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

به آشغالو زباله میمونی

- از چه بوهایی بدت میاد ؟

+ بو ! بوی ماهی‌های مرده ؛ لاشه‌ی فاسد، بوی میوه‌‌های آبداره کپک زده، بوی آشغالو زباله، و بوی تو که کم از هیچکدومشون نداری حروم‌زاده !

۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۰۹ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

تویِ رویام، تویِ یه خواب

کاش میشد بندازیم تو یه حجمِ عظیم از شکوفه‌هایِ گیلاسُ بعدم خودتو بندازی جفتم، بعدم، لعنتی، بعدش با دستایِ رگ نمات گلایِ گیر کرده تو موهامو آروم آروم جدا کنیُ منم محوه تماشات بشم، انگار که یه اثره هنریِ کم‌نظیر باشی .

۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۵۸ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

ببخشید اگه واسم تکراری شدی

ببخشید اگه دیگه نمیخوامت، ببخشید اگه هر شبتو زهر میکنم، ببخشید اگه هربار با سرد بودنم عذابت دادم، ببخشید اگه با لجبازیام آسیت کردم، ببخشید اگه از دسته کارام سرسام گرفتی، ببخشید اگه از احساس چیزی سرم نمیشد اگه بی‌تجربه بودم، ببخشید اگه بی‌رگ بودم اگه کارات واسم مهم نبود، ببخشید اگه تنتو فقط واسه خودم میخواستم، ببخشید اگه خیلی موقه ها تسکین دردت نشدم، ببخشید اگه از درون حال بهم زن بودم، ببخشید اگه همون هیولای زیره تختت بودم، ببخشید اگه چشمام فقط قفل روی تو نبود، ببخشید اگه توهم بازیچه‌ی دستم بودی، ببخشید اگه اسمت رفت تو کلکسیونم، ببخشید اگه صدبار زنگ میزدیو ریجک میکردم، ببخشید اگه واسم مثه‌ی فیلم تکراری شدی، منو ببخش اگه از تکرار متنفرم !

۰۲ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۰۰ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

اگه مزاحم نیستم

راستیتش جناب، غرض از مزاحمت، یاد آوری اولین باری که صداتون رو شنیدم بود. شما که یادتون نمیاد، این اتفاق به ظاهر بی ارزش-برای شما ! - در لابه‌لای مشکلات مهم یا حتی نامهم روزانه‌ی زندگی شما، گم شده و اصلن به چشم نمیاد ! شاید هم من خیلی بزرگش میکنم، ولی، ببین، اره با خودتم ! منِ احمق هنوز یادم هست وقتی اولین بار صداتو شنیدم چطور رنگم پریدو تو دیواره پشته سرم گم شدم !

۱۴ دی ۹۶ ، ۱۱:۴۸ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

خر؟ حرف زدن؟ فاک !

گفت: ناگهان خری گفت .. 

لبامو باز نکرده دهنمو با دستاش چفت کردو بدونه توجه به چشمایِ پر بهتم زیره گوشم گفت : هیـس ..؛ هیچی نگو، خر که حرف نمیزنه ! باش ؟!

۱۰ آذر ۹۶ ، ۰۲:۳۶ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

تا حالا بهت گفته بودم ؟

تا حالا بهت گفته بودم وقتی مست میکنی چقدر جذاب میشی؟ دقیقن همون موقه‌هایی که تا سر حده کمای الکلی میخوریُ با قهقه‌هایِ نامتعارفت گوشه‌ی چشمات چین میخوره، همون لحظه‌ای که دستتو به هرچیزی بند میکنی تا نقشه زمین نشی، همون موقه‌ای که تو اون حالِ بد مستی با صدایِ دورگه شُدَت میگی دوسم داری، میگی میخایم، میگی عاشقمی! نمیخام از دو دو زدنِ چشاتو لرزشه لبت بگم.. لعنتی، تاحالا بهت گفته بودم وقتی مست میکنی چقد جذاب میشی؟

۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۶:۴۵ ۰ نظر
mahsina ‌‌‌

چطور ممکنه ؟

عصبی، آشفته، سربرگریبان، حیرت‌زده یا حتی بیشتر شگفت‌زده، من الان واقن میخام ببوسمت. اصلن تاحالا فکر کردی اون لحظه‌ای که هُلم بدی تو دیوارو بعدم لبات باشه که لبامو شکار میکنه چقدر میتونه دل‌چسب باشه؟ یا حتی سُر خوردنِ دستام رو بازوهاتو حلقه شدنشون دوره گردنت ..! درواقع، چطور ممکنه عطره کسی که هرگز نبوسیدی روی تنت باقی بمونه ؟

۱۶ آبان ۹۶ ، ۰۲:۵۹ ۱ نظر
mahsina ‌‌‌